جنجال بوکسور ترنس الجزایری در المپیک پاریس بحث درباره این موضوع را در رسانه‌ها داغ کرد، بی‌نظمی جنسیتی تعمدی مشکل آینده دنیاست؟

«احساس می‌کنم این جسمم با روحی که دارم تطابق ندارد.» «جنسیتی که الان دارم، متناسب با روحم نیست.» اگر با ترنس‌ها حشر و نشر داشته‌اید یا حتی اتفاقی هم با یکی از ترنس‌ها به گفت‌وگو نشسته باشید، امکان دارد که این جملات را شنیده باشید. این جملات یا جملاتی شبیه به آنها به کرات از جانب ترنس‌ها مطرح می‌شود. ترنس‌ یکی از اختلالات جنسیتی است، اما افرادی که خود را ترنس می‌دانند، معتقدند جنسیت فعلی‌شان با روح‌شان سازگار نیست. پروپاگاندای رسانه اما ماجرا را از اختلال به‌سمت ناخوشایندی جنسیتی سوق داده شد و رفته‌رفته مانند سایر چترهای ال‌جی‌بی‌تی عادی‌سازی شد تا گروه‌های منتفع از این بی‌نظمی جنسیتی از صنعت مختص به آنها منتفع شود.

آش تا حدی شور شده که در المپیک نیز عده‌ای درخواست داده‌اند تا یک گروه رقابت مختص به ترنس‌ها در این میان ایجاد شود. اما ماجرا در المپیک از کجا شروع شد؟ ایمان خلیف بوکسور 26‌ساله الجزایری به‌عنوان یک زن به مصاف آنجلا کارینی بوکسور ایتالیایی رفت اما بوکسور ایتالیایی پس از گذشت دقایقی از مسابقه اعلام می‌کند که جان او در خطر است و درخواست انصراف از این بازی را می‌دهد؛ چراکه ایمان خلیف را یک زن کامل نمی‌دانست و به نظر او خلیف ترنس یا همان یک فرد تراجنسیتی است. به‌دنبال رسانه‌ای شدن این شایعه در رسانه‌های جهان، خبرنگاران الجزایری تصاویر کودکی ایمان خلیف را منتشر کردند و در سمت دیگر ماجرا، مدافعان بوکسور ایتالیایی هم به تصاویر و ظاهر پسرانه خلیف استناد می‌کردند.

در این بین و سوای از تراجنسیتی بودن یا نبودن ایمان خلیف و اینکه واقعا پسر است یا دختر؛ عده‌ای به این مساله اذعان و تاکید داشتند که المپیک برای ضایع نکردن حقوق هر فرد، خواه زن باشد خواه مرد و خواه ترنسی که جنسیتش معلوم نیست، باید رقابت‌هایی جدید برای این دسته از افراد باز کند تا با افراد مشابه با خود به رقابت به بپردازند. پاریس که اساسا به هویت‌بخشی و عادی‌سازی اختلالات جنسیتی معروف است، این‌بار در سطح جهان و با پررنگ کردن ماجرای ایمان خلیف، حالا قرار است به بی‌نظمی جنسیتی هویت ببخشد.

در این بین حتی می‌توان احتمال داد خلیف که تا به امروز همچنان بر سر جنسیت او شبهه وارد است، به‌طور عمد با بوکسور زن ایتالیایی به میدان فرستاده شده است تا جریان عادی‌سازی اختلالات جنسی در رسانه پررنگ شود و جهان به‌سمت بی‌نظمی جنسیتی مسیر مطلوب‌تری را پیش ببرد. حتی شوخی با تابلوی شام آخر و حضور مردان زن‌نما در افتتاحیه می‌تواند این انگاره را تقویت بخشد. چندی پیش در یک برنامه اینترنتی داخلی نیز گفت‌وگویی در راستای رسمیت‌بخشی به اختلالات جنسیتی رخ داده بود. به بهانه پررنگ شدن موضوع ترنس‌ها در جهان، «فرهیختگان» در پرونده‌ای با دو گفت‌وگو به‌طور ویژه ابعاد علمی، اجتماعی، اقتصادی و جامعه‌شناختی ترنس‌ها را بررسی کرده است که در ادامه می‌خوانید.

در بررسی مساله ترنس‌ها در وهله اول شاید برای برخی این پرسش مطرح شود که اساسا مشکل ترنس‌ها در جسم است یا روح است؟ یعنی ترنس‌ها مشکل هویتی دارند یا جسمی؟ همچنین در ابهامات موجود در رابطه با ترنس‌ها سرنوشت عمل تغییر جنسیت ترنس‌هاست. اینکه پس از یک هزینه هنگفت، آیا دختری که دلش می‌خواهد پسر شود یا پسری که دلش می‌خواهد دختر شود به جنسیت دلخواهش می‌‌رسد و از طریق عمل‌‌های جراحی در نهایت از لحاظ روانی و جنسی آرام می‌گیرد؟
 

نظر کاربران شبکه های اجتماعی


































دکتر محمدرضا محمدی، استاد اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشکی تهران و مشاور و روان‌درمانگر شناختی_رفتار از دانشگاه لندن است. او معتقد است اساسا در مساله ترنس‌ها ما امری به نام تغییر جنسیت نداریم و سرانجام عمل‌های سخت و سنگین، بی‌هویتی جنسیتی است. دکتر محمدی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عمل تغییر جنسیت را به‌طور تفصیل واکاوی کرده و معتقد است فرامتن ماجرا جدی‌تر از آن چیزی است که ما امروز شاهدش هستیم.
 

به‌طور کلی ماجرای ترنس‌ها از کجا شروع شد و در مباحث روانشناختی مساله ترنس‌ها کجا قرار دارد؟

مساله ترنس‌ها چند دهه است که در دنیا مطرح شده است. به این شکل است که اقلیت‌های جنسیتی یعنی LGBTQ و زنان همجنس‌بازL و مردان همجنس‌باز G، زنان و مردان دوجنس‌گراB، ترنس‌هاT و Q نیز انواع دیگر اختلالات و مسائل جنسی است. امروزه این مساله ال‌جی‌بی‌تی‌کیو یک اهرم سیاسی، امنیتی و اجتماعی در دست کشورهای غربی و افرادی است که می‌خواهند دنیا را به سمت و سوی دیگری ببرند. درنتیجه مساله ال‌جی‌بی‌تی‌کیو یک مساله فوق‌العاده مهم است. البته این مساله جدای از اختلالات جنسی است. مثلا اختلالات دیگر جنسی مثل سادیسم، مازوخیسم، فتیشیسم یا یادگارخواهی و سایر اختلالات دیگری که وجود دارد. اینها واقعا اختلالاتی است که در کتب مرجع انگلیسی کشورهای غربی و در طبقه‌بندی اختلالات آماری آمریکا جایگاه و پایگاه خودش را دارد. اما این مسائلی مانند ترنس، همجنس‌بازی و پدوفیلی موضوعاتی است که با موضوعات دیگر متفاوت است. یعنی آن موضوعات همچنان در این کتب با عنوان اختلال وجود دارد ولی این چند امر به‌عنوان ال‌جی‌بی‌تی‌کیو تحت عنوان اهرم سیاسی_امنیتی تبدیل شده و بهانه‌‌ای در دست عده‌ای قلیل در کشورهای غربی است. مثلا در اروپا تعدادی بر سر همین مسائل گیر داده‌اند که چرا در مجلس تصویب نمی‌کنید ازدواج همجنس‌بازی نرمال است. چرا تصویب نمی‌کنید که ازدواج همجنسباران می‌تواند انجام شود. بعد از مساله سیاسی حقوق بشر، این مساله اکنون در جهان اهرم اساسی در دست این گروه است.
 

از منظر علمی موضوع را باز می‌کنید؟

از منظر علمی نیز همین‌جا بگویم که مساله مشکل دارد. یعنی کسی که ترنس است، حداقل سه عمل جراحی نیاز دارد که جنسیتش را مثلا تغییر دهد که آن سه عمل جراحی هم هیچ تغییری در او ایجاد نمی‌کند. نه از نظر آناتومی تشریح بدن و نه از نظر فیزیولوژی و کارکرد و رابطه جنسی. از 2013 ترنس را از اختلال جنسی خارج کردند و به‌عنوان ناخوشایندی جنسیتی در جهان آن را عنوان می‌کنند. حال آنکه اختلال‌های دیگر، زیرفصل اختلالات جنسی است ولی این اختلال حذف شده است. یعنی چه؟ یعنی از نظر علمی پاسخ دهند که چرا مازوخیسم، سادیسم، فتیشیسم، مبدل‌پوشی یا حتی چشم‌چرانی را اختلال می‌دانند اما کسی که حداقل سه عمل جراحی انجام می‌دهد و با بیهوشی عمومی زیر تیغ می‌رود، اندام‌های جنسی‌اش خارج می‌شود و ضمن اینکه هیچ‌چیز هم تغییر نمی‌کند را به‌عنوان نرمال تلقی می‌کنند؟ این اولین سوال علمی است. اگر آنها اهل علم هستند، این سوال را پاسخ دهند. اینکه ترنسی که می‌خواهد جنسیتش را تغییر دهد که با چند عمل جراحی هم تغییر نمی‌کند؛ این ناراحتی و آشفتگی است اما آن سمت در طبقه‌بندی‌های مرجع انگلیسی و آمریکایی، اختلالات دیگر سرجایشان باقی مانده است ولی ترنس را نرمال عنوان کرده‌اند.

آن وقت نه برای روان‌درمانی آن پولی پرداخت می‌شود و نه برای جراحی پولی پرداخت می‌شود. مکانیسم اصلی آن در جهان به دست شرکت‌های بیمه‌ای آمریکایی است. چرا؟ شرکت‌های بیمه آمریکا برای کل بیماری‌ها و اختلالات باید پول پرداخت کنند. حالا هر چندتا از بیماری‌ها و اختلال از رده‌بندی خارج شود، دیگر پولی پرداخت نمی‌شود. بیشتر کار آنهاست. یعنی یک مکانیسم علمی وجود ندارد. بلکه بیشتر یک مکانیسم بیمه‌ای و پولی است. مثلا در آمریکا اگر یک میلیون آدم دچار اختلال هویت جنسی شوند، هر نفر هم اگر قرار باشد، دو سال روان‌درمانی شود و هرهفته هم یک جلسه برود، تقریبا باید 100 جلسه برود. اگر هم هر جلسه 250 دلار بیمه باید پرداخت کند، می‌شود 25هزار دلار در سال.

اگر فرد برای عمل جراحی اقدام کند رقمی بین 100 تا 200 هزار دلار باید پرداخت شود. جراحی نیز یک رقم هنگفتی می‌شود. اگر این از اختلال بودن خارج شود و به‌عنوان یک امر نزدیک به نرمال مطرح شود، دیگر پولی پرداخت نمی‌شود؛ چراکه نرمال است. دقیقا عین مساله همجنس‌بازی که آن را نرمال کردند. آن را به سمت نرمال بودن سوق دادند تا شرکت‌های بیمه‌ای هم پولی پرداخت نکنند. چه برای روان‌درمانی و چه برای جراحی آن. در مساله همجنس‌بازی همین اتفاق افتاده است. 1977 در طبقه‌بندی‌های مرجع آمریکایی و انگلیسی یک امر غیرطبیعی و اختلال تلقی می‌شد. رای‌گیری کردند ولی رای نیاورد. اما با شانتاژ کردن، مجددا رای‌گیری کردند و درنهایت هم به‌عنوان یک امر عادی تلقی شد.

5 هزار روانشناس و روانپزشک در آن گروه برای رای‌گیری حضور داشتند. نزدیک به 3هزار نفر از آنها رای دادند که همجنس‌بازی اختلال نیست. چگونه؟ تحت تاثیر جریانات اجتماعی تصویب کردند که این امر نرمال است. نرمال و غیرنرمال یا طبیعی و غیرطبیعی در پزشکی با رای‌گیری انجام نمی‌شود. بلکه با کارکرد طبیعی آدم اعمال می‌شود. مثلا یک عدد، فشارخون نرمال یا غیرنرمال تلقی شود. این امر معنی نمی‌دهد. بلکه براساس یک بیس و پایه علمی باید پیش برود. هم ترنس و هم همجنس‌بازی، هیچ پایه علمی ندارند. همچنین به نفع شرکت‌های بیمه است و شرکت‌های بیمه چرخاننده اصلی ماجرا هستند، حالا چگونه؟ برای طبقه‌بندی بیماری‌ها و اختلالات مثلا یک گروه 5 نفره وجود دارد که رای می‌دهند. رای‌شان براساس کلینیک و بالین است که اسم این بیماری‌ها اساسا چه باشد؟ اصل تصمیم در اینجا گرفته می‌شود. مثلا تغییر نام ترنس از«اختلال هویت جنسی» به «ناخوشایندی یا آشفتگی جنسی» در آن کمیته رای‌گیری می‌شود.

برای شرکت بیمه صرف می‌کند 25هزار دلار برای یک فرد و 25 میلیارد دلار در سال هزینه می‌کند؟ خیر. شرکت بیمه 5 میلیارد دلار برای آن کمیته خرج می‌کند تا اختلال به ناخوشایندی جنسی تغییر کند. یعنی اگر تصویب شود، 20 میلیارد دلار به نفع خودش کار کرده است. ولو اینکه 5 میلیارد دلار بخواهد هزینه کند اما باز هم همین‌کار را می‌کند. این امر تنها در روانپزشکی صورت نمی‌گیرد. در اغلب گروه‌های دیگر هم همین است. مثلا برای دستگاه سنگ‌شکن همین اتفاق افتاد. وقتی دستگاه سنگ‌شکن کلیه بیرون آمد، شرکت بیمه پول پرداخت کرد برای افرادی که جراحی سنگ کلیه را پیش می‌بردند. بعد آن مساله خیلی کوچک شد و باز هم روال قبلی سرجایش برگشت. این یک امر روتین در کشورهای غربی است.
 

علل پدید آمدن این اختلال چیست؟

اصل ماجرا این است که این امر اختلال هویت جنسی است. یعنی اختلال کجاست؟ در هویت جنسی است. اینکه فرد نمی‌داند پسر است یا دختر است. یا اینکه دلش می‌خواهد پسر باشد یا دختر. یعنی درخواست و هویت آدم‌هاست. فرض می‌کنیم فرد واقعا هم اختلال هویت دارد. مشکل آیا در جسم است یا در ذهن و فکر فرد ترنس است؟ در ذهن و روان و فکر فرد است. وقتی مشکل در ذهن و فکر است درمان باید براساس چه چیزی باشد؟ براساس ذهن و فکر باید باشد. پزشکی یک امر علت و معلولی است. وقتی علت میکروب است، ما باید دارویی بدهیم که میکروب را می‌کشد. وقتی علت بیماری در بدن انسان‌ها ویروس است، باید دارویی مخصوص به ویروس بدهیم.

اگر جابه‌جا عمل کنیم، داروی میکروب برای ویروس بی‌فایده است. این امر مشخص است. اینجا هم اختلال در هویت و ذهن است. ما دست به جسمش بزنیم که امر درست نمی‌شود. اختلال او بیشتر می‌شود. کسی که اختلال دارد یا حتی بگوییم فردی که ناخوشایندی جنسیتی دارد یا مساله جنسیتی دارد؛ این مساله جنسیتی را چگونه باید حل کنیم؟ باید با ذهن و روان فرد کار کنیم که با جنسیت او تطابق پیدا کند؛ چراکه جنسیت را نمی‌توانیم تغییر دهیم.
 

پس در عمل جراحی چه اتفاقی می‌افتد؟

در عمل جراحی جنسیت فرد تغییر نمی‌کند. فرد جنسیت زنانه دارد. با یک عمل جراحی سینه‌هایش را تخلیه می‌کنند. قیمتی حدود 60 الی 100 میلیون تومان دارد. عمل دوم نیز رحم و تخمدان دختر را خارج می‌کنند. این عمل نیز حدود 100 میلیون تومان است. عمل سوم، یک عضله پای دختر را برمی‌دارند و به جای آلت تناسلی مردانه کار می‌گذارند. آن عضله که آلت تناسلی مرد نمی‌شود. این فرد که اختلال هویتی جنسی داشته، یعنی دختری بود که می‌خواست پسر شود اما با این عمل‌های جراحی هیچ نشانه‌ای از پسر بودن در او شکل نمی‌گیرد. سکس دخترانه و زنانه را از دست داده است. اندام‌های تولید دخترانه را از دست داده است.

همچنین عضله‌ای که برای او کار می‌گذارند، نه کارکردی برای خود طرف دارند و نه شریک جنسی و پارتنرش. چه اتفاقی افتاده است؟ فرد اختلال هویت داشته اما اکنون بی‌هویت شده است. این نتیجه عمل جراحی است. برعکس آن نیز، پسر وقتی می‌خواهد دختر شود همین نتیجه را می‌دهد. با سه عمل جراحی، واژن مصنوعی بی‌فایده برای او کار می‌گذارند که نه به درد خودش می‌خورد و نه به درد فرد مقابلش. چه اتفاقی افتاده؟ از هویت پسر بودن افتاده و شده است هویت بی‌هویتی؛ چراکه دختر نیست. ولو اینکه با مو یا لوازم آرایشی، خودش را به سمت دختر بودن سوق دهد. به‌هیچ‌وجه این‌گونه نیست.

کروموزوم‌های بدنش همان ایکس ایگرگ مردانه است. همچنین این کروموزوم‌ها تغییر نمی‌کنند حتی اگر هورمون‌ها را به صورت مصنوعی تزریق کنیم باز هم فایده‌ای ندارد. در تزریق هورمون نیز کلی مشکلات وجود دارد. عوارض تزریق هورمون موجب موارد کم تا حتی مرگ ناگهانی در افراد مختلف در دنیا می‌شود. درنتیجه این عمل هیچ‌چیزی به فرد نمی‌دهد. حتی اگر در6 ماه اول تا سال اول که مشکلات عدیده جراحی دارد و هنوز نمی‌تواند خوب ادرار و مدفوع خودش را هم مدیریت کند، در آن روزها به خودش بقبولاند که تغییر جنسیت داده است. پس از گذراندن این ایام، وقتی با زندگی واقعی روبه‌رو می‌شود و با پارتنر و شریک جنسی خود روبه‌رو می‌شود، می‌بیند که هیچ‌چیزی به دست نیاورده است. درنتیجه دوباره پشیمانی و افکار خودکشی به سراغ فرد می‌آید.
 

ابعاد اجتماعی مساله ترنس‌ها چیست؟

جدیدترین مشکل همین مشکلی است که در المپیک اتفاق افتاده است. بوکسور الجزایری که اصلا معلوم نیست از اول ترنس بود یا نه، با نیرو و تشکیلات مردانه وارد صحنه می‌شود در مقابل یک ایتالیایی که خانم است. این یک امر پیش پا افتاده است که در دنیا و هر کشور دیگری ممکن است اتفاق بیفتد. اما بعد اجتماعی مهم‌تر در خانواده و ارث است. وقتی که این افراد تغییر جنسیت می‌دهند، اگر ببینند مقدار ارث‌شان کمتر است، شناسنامه اول را بهانه می‌کنند و به صحنه می‌آورند. این مشکلات هم در قوانین ما وجود دارد و هم در قوانین بین‌المللی. فقط حفره آسیب و آسیب اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی و فردی را با مساله ترنس‌ها گسترش می‌دهیم. مساله‌ای که در کشور ما اتفاق افتاده، با مساله مذهبی مطرح شده است. فتوایی امام داده است، البته اگر اصلش هم درست باشد که اصل فتوا هم مورد تفکیک و تشکیک است. نهایت این است که مبحثی در رساله دارند و درباره این ترنس‌ها صحبت می‌کنند. می‌گویند اگر عمل جراحی، تغییر را انجام دهد جایز است.

مساله اصلی این فتوا روی دوجنسه‌هاست. یعنی هم دستگاه تناسلی مردانه دارد و هم دستگاه تناسلی زنانه. یک مشکل جسمی است. اما ترنس هیچ مشکل جسمی ندارد. ترنس دختر سالمی است که دوست دارد پسر شود یا رفتار پسرانه دارد. یا پسری است که دلش می‌خواهد دختر باشد یا رفتار دخترانه دارد. اما مساله آخر در رساله امام مطرح شده که اگر در عمل تغییر جنسیت اتفاقی در جهان خارج نیفتد، جایز نیست. از مراجع، مرتب نظر خواستند. نظر همه مراجع و آخرینش که مرتبط با نظر مقام‌معظم‌رهبری در مهرماه 1402 است، جایز نیست. یعنی به صراحت اختلال هویت جنسی یا آشفتگی جنسی که فرد می‌خواهد هویتش را تغییر دهد، جایز نیست. امری اتفاق نمی‌افتد. در مراجع سنی هم حتی یک مورد هم نداریم که می‌توانند تغییر جنسیت دهند. در کشورهای اسلامی دیگر که به مراتب وضع‌شان از ما بهتر است.

مساله بعدی مساله اقتصادی است که نفع سیستم در جیب جراحان و اورولوژیست‌هایی است که دست به این عمل‌ها می‌زنند. خود آنها هم می‌دانند که با عمل تغییر جنسیت، هیچ تغییر جنسیتی اتفاق نمی‌افتد و نه تطبیق جنسیت اتفاق می‌افتد. هر اسمی که برای آن بگذاریم، اسم دلخوش‌کنی و بی‌مسمی است. در جهان واقع هیچ تغییری اتفاق نمی‌افتد و هیچ تغییری در آناتومی و فیزیولوژیک ندارد. همچنین تغییر کارکردی و عملکردی اتفاق نمی‌افتد.

هرکس که مدعی است تغییرات فیزیولوژی و آناتومی اتفاق می‌افتد، به میدان بیاید. آن طرف مساله پیروان عمل جراحی می‌گویند حالا که فرد دلش می‌خواهد تغییر جنسیت بدهد، با او مخالفت نکنیم. موافقت کنیم که فرد مثلا دست به خودکشی نزند یا افسرده و ناراحت نشود. بسیاری از همین افرادی که در کشورمان عمل کردند، پس از چندسال دوباره دچار همین مشکلات روحی و روانی شدند، آن هم با وضعیت شدیدتری. دختری که پسر می‌شود، پیش از عمل دوست دختر داشته و امکان دارد که حتی با هم رابطه جنسی هم داشته‌اند و از راه‌های مختلفی پارتنرش را راضی می‌کرد. حالا پس از کشمش‌های چندساله، چند عمل جراحی کرده و انتظار دارد که کارکردش در حد نام پسر باشد.

در رابطه جنسی که وارد می‌شود، هیچ چیزی ندارد. درنتیجه همان دوست دختر سابقش را هم از دست می‌دهد؛ چراکه انتظار دارد پسر شده باشد اما هیچ اتفاقی در واقعیت نیفتاده است. همین مساله برای پسری که دختر می‌شود هم وجود دارد. با دوستانی که پیش از عمل داشته، ارتباطاتش به‌هم می‌خورد. تهش هم همان اضطراب، افسردگی و خودکشی است. افرادی که همچنان درحال گذران زندگی هستند، انتهایشان مرگ تدریجی است.

اول از همه از شکل و صورت‌شان معلوم است. برای هر دو جنسیت این امر صدق می‌کند. یعنی مشخص است که قیافه غیرطبیعی و غیرنرمال دارند. در زندگی داخلی‌شان عمق فاجعه بیش از اینهاست. بسیاری مراجعه‌کننده دارم که عمل کرده‌اند و مشکلات‌شان بیشتر از قبل شده است. در ظاهر ماجرا می‌گویند خوشحالند به جنسیت اصلی‌شان رسیده‌اند اما در واقعیت ماجرا این است که اصلا جنسیتی در کار نیست. اصلا تغییر اساسی صورت نگرفته است. در کشورمان هم بسیاری هستند که مجوز هم گرفته‌اند و هیچ‌کدام هم عمل تغییر جنسیت انجام نداده‌اند. وقتی دلیلش را جویا می‌شوید می‌گویند می‌دانیم تغییری صورت نمی‌گیرد، پس چرا خودمان را سه بار زیر تیغ جراحی ببریم و خودمان را از این وضعیتی که هستیم، بیمارتر کنیم؟
 

الان شما معتقدید مساله تغییر جنسیت و ترنس‌ها و به صورت کلی عمل ترنس‌ها در جهان به یک صنعت تبدیل شده و امکان دارد که در کشورمان هم به همین منوال باشد؟

بله در کشورمان هم از صنعت گذشته است. تقریبا بین 200 تا 300 میلیون تومان این عمل‌ها آب می‌خورد. در بیمارستان خصوصی هر روز بستری 6 تا 10 میلیون هزینه دارد. حالا اگر در بخش مراقبت‌های ویژه برود، هزینه‌ها بسیار بالاتر است. قبلا پزشک قانونی ابلاغ کرده بود که عمل تنها در مراکز دولتی باید انجام شود. امروزه اما نه‌تنها در بیمارستان‌های دولتی، بلکه در بیمارستان‌های خصوصی و بسیاری از کلینیک‌های زیرزمینی جراحی و بدون پروانه، جراحی انجام می‌شود. وقتی طرف را ناقص کردند، می‌رود دادگاه شکایت می‌کند و دادگاه به ناچار باید طبق وضع جدید او مجوز صادر کند. این مساله‌ای است که امروزه پزشک قانونی دچارش است. همچنین تعداد زیاد مجوزها امر دیگر ماجراست که خلاف رویه روتین جهانی هم هست.

در دنیا به این شکل است که اگر کسی بخواهد تغییر جنسیت دهد، باید یک روانپزشک را متقاعد کند آن هم در مدت زمان 8 سال. به این شکل که روانشناس تایید دهد که ترنس است و باید یک جراح برای عمل پیدا کند. اگر پشیمان شود هم می‌تواند از جراح و روانپزشک شکایت کند. در ایران از کجا می‌تواند شکایت کند وقتی مجوز توسط پزشک قانونی صادر می‌شود؟ در خارج از ایران، فرد باید 2 سال ارزیابی شود که آیا اساسا این ترنس است یا همجنس‌باز است؟ 2 سال بعد روان‌درمانی، 2 سال بعدی زندگی در جنس مخالف است که ببیند اصلا در جنس مخالف زندگی کردن چه شکلی است. تا اینجا شد6 سال.

2سال دیگر هورمون تراپی است که باید ببیند آیا این هورمون‌تراپی به طبعش می‌خورد یا نه. بعد از 8 سال مجوز می‌دهند. در کشور ما گاهی بعد از 6 ماه، یک‌سال و دو سال مجوز تغییر جنسیت می‌دهند. یک روانشناس یا روانپزشک در کشورمان می‌گوید که فرد ترنس است و به پزشکی قانونی ارجاع داده می‌شود. در پزشکی قانونی یک گروه چندنفره تشکیل می‌شود تا عمل کنند. البته اخیرا سختگیری‌هایی هم انجام می‌شود اما به‌هرحال پس از عمل اول، فرد به دادگاه خانواده مراجعه می‌کند و دادگاه خانواده مجوز می‌دهد نامش را در شناسنامه عوض کند. در همین‌جا هم مشکل داریم.

در تمام ایالت‌های آمریکا، هیچ‌کس نمی‌تواند نام اولش را تغییر دهد، کما اینکه مایکل جکسون هم پس از عمل تغییر جنسیت، نتوانست. اما در کشورمان متاسفانه قوانینی در رابطه با تغییر جنسیت نداریم. در دادگاه خانواده 18 مورد مطرح شده که تنها یک مورد مختص به ترنس‌هاست و در آنجا هم قانونی نداریم. فراقانونی این اتفاقات در دادگاه‌های خانواده و پزشکی قانونی می‌افتد و روزبه‌روز بر جمعیت ترنس‌ها اضافه می‌شود؛ چراکه در برخی کشورها آنقدرها نمی‌توانند درباره همجنس‌بازی مردان و زنان یا دوجنسگرایی زنان و مردان بحث و صحبت کنند. لذا در چتر ال‌جی‌بی‌تی‌کیو آن حرف تی را راحت بزرگ می‌کنند تا مابقی هم روزی به مساله سیاسی، امنیتی و اجتماعی کشور تبدیل شود.
 

این ماجرا آیا در ایران پشت پرده دارد؟ یعنی امری بیش از اینکه داریم می‌بینیم.

کار ما پزشکی و روانپزشکی است اما امری که ما به‌عنوان شواهد ماجرا دیدیم، این است که بله در کشورمان پشت پرده دارد و برای پشت‌پرده آن هم پول هنگفتی خرج می‌شود. یک ترنس در اصفهان عمل کرده بود که آن ترنس برای افرادی که مشکل جنسی داشتند، کلاس برگزار می‌کرد. مثلا خیلی از دختران همجنس‌باز و پسران همجنس‌باز در کلاس این فرد حضور پیدا می‌کردند. در کلاسش نیز راجع به مساله تغییر جنسیت تبلیغ می‌کرد. یعنی همجنس‌بازان در کلاس این فرد حضور پیدا می‌کردند و بعد از چند ماه، به یک ترنس تبدیل می‌شدند و تقاضا برای عمل جراحی داشتند. این فرد که خودش به این شکل تغییر جنیست داده بود، سیستم و خوابگاه‌های مختص به خود را داشت. به این شکل که افراد در سرتاسر ایران اگر به دلیل مشکلات جنسیتی از خانواده طرد می‌شدند یا قهر می‌کردند، این فرد آنها را در خوابگاه و سیستم و تشکیلاتش می‌پذیرفت و راه می‌داد.

این فرد معمولی با کدام پول چنین امکاناتی داشت؟ به نظر می‌رسد به این امر در مراجع مختلف دامن زده می‌شود. نمونه آن همین مورد تغییر جنسیت‌داده در اصفهان بود. سیستم‌های مربوطه هیچ‌کاری نکردند تا اینکه یکی از والدین این افراد پیگیر ماجرا شد و مشخص شد تشکیلاتش در یکی از شهرهای اطراف اصفهان بود و تعطیل شد. اما پس از تعطیلی، زیرزمینی باز هم پس از مدتی همین تشکیلات در خود اصفهان، در خانه‌های بدون نام و نشان دوباره دایر شد. آن پول و هزینه برای ده‌ها نفر، به نظر نمی‌رسد تنها از داخل کشور داده شده باشد. در اتفاقات و ناآرامی‌های اخیر هم همین مساله ال‌جی‌بی‌تی باز هم مطرح بود.

جامعه‌شناسان فرهنگی معتقدند پررنگ شدن مساله ترنس‌ها در سال‌های اخیر، بی‌تاثیر از دیدگاه‌های فرهنگی جامعه و خانواده‌ها نیست. وقتی به دختری می‌گوییم که چهره و اندام پسرانه دارد یا حتی وقتی به پسربچه‌ای، اخلاق و رفتار دخترانه را نسبت بدهیم، خواه‌ناخواه در رفتارها و کنش‌های او تاثیر می‌گذاریم. در آن سمت ماجرا هم وقتی اجازه بروز و ظهور رفتار و احساسات مختص به هر جنسیت را هم در سنین کودکی تا نوجوانی نمی‌دهیم، فرد احساس می‌کند روحش با جنسیتی که دارد تطبیق ندارد. محدودیت‌های نامتعارف مدارس، بازخورد خانواده‌ها و قرار نگرفتن در محیط متناسب همه و همه در علل روانی و جامعه‌شناختی مساله ترنس‌ها تاثیر دارند. سیدکمیل حسینی، جامعه‌شناس فرهنگی در این گفت‌وگو با اشاره به مسائل کلی جسمی و جنسی ترنس‌ها به‌طور مفصل تاثیر اجتماع، خانواده و البته رسانه در پررنگ شدن ترنس‌ها در جامعه را بررسی کرده است.
 

تعریف ترنس در فرهنگ یا حوزه روانشناسی چیست؟ اگر انواع دارد، انواع آن چیست؟

به دلیل رشد فضاهایی که در فضای مجازی اتفاق می‌افتد روزانه شاهد الفاظی هستیم که الزاما تعریف علمی ندارند، برخی از این الفاظ در حوزه علوم تعریف‌هایی پیدا کرده‌اند و برخی در فضای عامه مطرح می‌شوند و برخی دیگر تقسیم‌بندی‌هایی است که عده‌ای از بیماران دارند. ما سعی می‌کنیم دیدگاهی که مطرح می‌کنیم علمی‌تر باشد و تقسیم‌بندی را از منظر علمی مطرح کنیم. ترنس کسی است که مشکل جسمانی ندارد، یعنی ژنتیک او مشکل دارد. اگر کروموزوم 23 او xx باشد زن و اگر xy باشد مرد است و این هم علی‌القاعده کروموزوم‌هایش درست است. هم هورمون‌ها و هم اندام‌های تناسلی و جنسی‌اش درست است و مشکلی ندارد. بیشتر اندام‌های خانم‌ها درونی و شامل واژن، رحم، تخمدان و... است.

اندام‌های آقایان هم بیرونی است که شامل آلت و بیضه است. مساله اینجاست که ترنس هویت خود را قبول ندارد، یعنی می‌گوید من پسری هستم که در بدن یک دختر گیر کرده‌ام یا من دختری هستم که در بدن یک پسر گیر کرده‌ام. این آدم ترنس می‌شود، بنابراین اختلالی است که در هویت ایجاد شده و جسم سالم است. ترنس‌ها به‌دلیل اینکه هویت‌شان درست جا نیفتاده، گرایش جنسی‌شان دچار آسیب شده، یعنی کسی که بدن زن دارد ولی هویت خود را مردانه می‌داند و کشش دارد با زن رابطه داشته باشد، لذا رابطه بیرونی رابطه دو زن با هم می‌شود و ممکن است تبدیل به رفتار همجنس‌خواهانه شود. یک قسم دیگر این است که مرد باشند و خود را زن بدانند.

درواقع علاقه‌مندی به این است که در رابطه با مرد قرار بگیرند و همین ممکن است تبدیل به رفتار همجنس‌خواهانه در فضای بیرونی شود. در فضای دیگر غیر از فهم گرایش جنسی به‌معنای رفتار جنسی که می‌تواند تبدیل به تمایل به همجنس‌خواهی شود. در فضای دیگر این است که چون هویت آنها درست جا نیفتاده، عاشق کسی می‌شوند که آن هویت را به‌صورت واقعی در او می‌بینند، یعنی وقتی هویت دخترانه من جانیفتاده، وقتی دختر کاملی را می‌بینم عاشق او می‌شوم و این ممکن است تبدیل به روابط عاطفی و همجنس‌بازانه شود.

تراجنسیتی‌ها افرادی هستند که اختلال آنها در هویت است اما این هویت ممکن است تبدیل به اختلال در گرایش هم بشود اما همجنس‌ها کسانی هستند که اختلال آنها علی‌الظاهر در هویت نیست و منکر هویت خود نیستند و می‌گویند جسم ما سالم است. هویت خود را قبول دارند ولی گرایش خود را نه. فرق همجنس‌خواه با ترنس در اینجاست که ترنس هویت خود را قبول ندارد اما همجنس‌ها هویت خود را قبول دارند اما گرایش جنسی‌شان متفاوت است. ترنس هویت خود را قبول ندارد و مشکلش در هویت است.
 

فرق اینها با دوجنسیتی‌ها چیست؟

دوجنسیتی‌ها دسته دیگری هستند. همین الان آدم‌هایی وجود دارند که ممکن است در سه حوزه دچار آسیب شوند؛ یک دسته کسانی هستند که ژنتیک آنها دچار آسیب است، یعنی کروموزوم xx یا xy یا x را نداشته باشد یا y را نداشته باشد، یعنی xo می‌شوند. گروهی که مشکل سندرومی دارند و هر سلول بدن آنها یک مشکلی دارد. کروموزوم 23 آنها به جای اینکه xx یا xy باشند، xo است یعنی نه x و نه y است. هر دو را با هم دارند. وقتی اینها متولد می‌شوند اندام جنسی آنها از نظر سندرومی مشکل دارد و منگلیسم‌ها هستند. هر سلول بدن اینها از نظر جنسی مشکل دارد. یک دسته دیگر کسانی هستند که به آنها هموفورودیت می‌گوییم و کسانی هستند که سلول آنها مشکلی ندارد، بلکه اندام جنسی‌شان مشکل دارد، یعنی هم قسمتی از اندام جنسی مردانه و هم زنانه را دارند.

هموفورودیسم در زیست‌شناسی به گونه‌ خیلی نادر از حیوانات می‌گویند که برای تولیدمثل نیاز به جنس مخالف ندارند و دو، سه‌گونه این‌طور هستند که یک‌گونه از آنها پروانه و گونه دیگر کرم است. منظور ما اسم تعدیلی است که هم اندام‌هایی از جنس نر و هم اندام‌هایی از جنس ماده دارند. دسته سوم کسانی هستند که اختلالات هورمونی دارند. اینها الان چندان اهمیتی ندارند، چون به‌راحتی مساله آنها با هورمون‌تراپی حل می‌شود. یک‌سری آدم‌هایی داریم که در گذشته هم بودند و بسیار نادر هستند و علی‌القاعده افراد نمی‌توانند اطراف خود اینها را ببینند.

اندام‌های جنسی اینها نامشخص است، هرموفوردیسم یا بیناجنسی هستند که مشکل سندرومی است. در قدیم هم اینها بوده است. یکباره بچه‌ای متولد می‌شود که نمی‌دانند دختر یا پسر است. آزمایش ژنتیک هم نبوده و به اینها دوجنسه و خنثی می‌گفتند. در فقه هم مسائلی درباره اینها داریم که طرف باید بداند مرد است یا زن! احکام او چطور است! یک‌سری دستورات فقهی دارند و قوانین اینها با ما فرق می‌کند. در همان موقع تلاش‌هایی می‌شد که تشخیص داده شود، چون آزمایش ژنتیک وجود نداشته است. مثلا می‌گفتند فرد ادرار کند تا ببینند از کدام حالت می‌آید. بالاخره ممکن بود این روش‌ها هم جواب ندهد. این چیزی که ما در لفظ عامه به‌عنوان دوجنسه یا خنثی می‌گوییم.

درواقع ربطی به ترنس ندارد. این برای آدم‌هایی است که در گذشته و اکنون بسیار نادر بودند و هستند. آنها در اندام جنسی خود مشکلاتی داشتند که نمی‌شد تشخیص داد مرد یا زن است. بنابراین اینها یا خنثی می‌شدند یا دوجنسی. ترنس در گذشته شناسایی نمی‌شد؛ به خاطر اینکه هر کسی که زن است زن است و هویت او زن است و هر کسی که مرد است مرد است. در جهان جدید بین این دو فاصله می‌افتد. می‌توانستید بدن زن داشته باشید و هویت زن را نپذیرید که اینها چندان منطق ندارد ولی در این دنیا اتفاق می‌افتد.
 

مساله ترنس بودن چطور اتفاق می‌افتد؟ مادرزادی است یا عواملی دخیل هستند؟ این بحران هویتی در نسل جدید بیشتر شده است.

ترنس به دنیا نمی‌آید. آدم‌ها به تعبیری ترنس و همجنس‌خواه می‌شوند. هیچ‌کسی این‌طور به دنیا نمی‌آید، چطور می‌شود که آدم‌ها این‌طور می‌شوند؟ اینکه می‌گویم این‌طور به دنیا نمی‌آیند، یعنی نه ژنتیکی و نه اندامی است. کسانی که مراجعه می‌کنند اندام زن دارد ولی می‌گوید من مرد هستم. همه مسائل جنسی آنها درست است، پس هیچ کس زیستی این‌طور به دنیا نمی‌آید. چطور می‌شود که ترنس می‌شوند؟ تربیت و جامعه موثر است. ممکن است در زندگی کسی اتفاقاتی رخ دهد که هویت جنسی برایش جا نیفتد، مثلا رفتار غلط والدین منجر به این امر شود. مادر چهار دختر داشته و پسر می‌خواسته و پنجمی هم دختر می‌شود.

به این ‌خاطر که می‌خواهد عقده نداشتن پسر را خالی کند، موهای او را پسرانه می‌زند و لباس پسرانه تن او می‌کند و بازی پسرانه با او می‌کند و یکباره این بچه بزرگ می‌شود بدون اینکه هویت خود را درست پذیرفته باشد، پس در اینجا رفتار غلط والدین منجر به ترنس شدن فرزند شده است. گاهی اوقات احساس تبعیض باعث این امر می‌شود. مادر دوست داشت پسر داشته باشد اما دختر شد. برای اینکه مادر او را دوست داشته باشد پسر می‌شود و از دختر بودن خود بدش می‌آید.

پدر بین دخترها و پسرها فرق می‌گذارد و پسر می‌گوید کاش دختر بودم، پس در اینجا تبعیض و رفتار غلط منجر به این امر شده است. محرومیت یکی دیگر از عوامل است. اینکه می‌گوید چرا برادرم تا نصف شب بیرون است و کسی چیزی به او نمی‌گوید؟ دختر باید در خانه بماند و نمی‌گذارند کارهایی که دوست دارد انجام دهد، یعنی احساس محرومیتی می‌کند که منجر می‌شود از هویت خود دل‌زده شود. تصویر اندامی که دارد مربوط به جنس دیگری است، مثلا پسری که خیلی خوشگل است، همین‌طور که مدرسه رفته شوخی و جدی به او گفته‌اند تو دختری؟ من اگر سر خیابان بروم و کسی به من بگوید لباس شما کج است، دفعه اول می‌گویم اشتباه می‌کند ولی اگر سه، چهارنفر این را تکرار کنند ممکن است به‌خودم شک کنم که اشتباه می‌کنم.

پسری که زیادی خوشگل است و بدن او ظرافت زنانه دارد، دست‌های کشیده و قشنگی دارد و بدن بی‌مویی دارد در مدرسه با این عنوان خطاب می‌شود که دختر است، پس به‌تدریج ممکن است این امر بر او تاثیر بگذارد. دختری که زیاد ظرافت دخترانه ندارد، هرکسی به او می‌رسد می‌گوید با این صدایت باید پسر می‌شدی. با این هیکل باید پسر می‌شدی. این قیافه پسرانه است. این رفتارها باعث می‌شود فرد یکباره خود را انکار کند، پس فضای دیگر تلقین‌های پیرامونی و تصویر اندامی است که این مسائل را ایجاد کرده است.

گاهی مواقع عدم رفتار صحیح با همجنس است. پسر پنج‌ساله است و باید پدر به او نزدیک شود و هویت پدرانه روی او تاثیر بگذارد و الگوی او پدر شود. پدر خانه نیست، ماموریت است، معتاد است، این پسر بزرگ می‌شود و پدر نمی‌بیند و مادر فکر می‌کند باید به فرزند خود نزدیک شود و همین باعث می‌شود هویت دخترانه بگیرد. همه اینها مواردی است که منجر می‌شود فرد هویت خود را نپذیرد.
 

یکی دیگر از عوامل موثر فضای رسانه است. به نظر شما در سال‌های اخیر ترنس‌ها در جامعه بیشتر شده‌اند؟ این امر تنها بازتاب رسانه‌ای از ماجراست؟

باید همیشه می‌بود! به‌نظر می‌رسد یک ‌انگاره است. از اینکه این مساله مربوط به فضای فرهنگی و اجتماعی جامعه است و درنتیجه این می‌تواند تحت‌تاثیر فضای جامعه تعداد کسانی که از هویت خود احساس رضایت نکنند افزایش یا کاهش یابد. در سال‌های اخیر به‌خاطر مباحث فردگرایی و آزادی‌هایی که افراد طلب می‌کنند، ممکن است خیلی از افراد بخواهند حوزه خود را انکار کنند. نکته دیگر این است که در کشوری مثل ایران بیشتر ترنس‌ها دخترهایی هستند که دوست دارند پسر شوند. اگر ماجرای زیستی بود باید این دو با هم برابر می‌شدند، چون نرم اجتماعی این را رعایت می‌کند.

لیکن چرا در ایران این‌طور است؟ چون احتمالا دخترها احساس محرومیت می‌کنند، احساس تبعیض می‌کنند و برخی- که تعداد کمی هستند- دوست دارند هویت خود را انکار کنند. بالاخره همین نشان می‌دهد رسانه، اجتماع، تربیت و... می‌تواند تاثیرگذار باشد. رفتار بد والدین موثر است، طرف استاد دانشگاه است و دست بزن دارد. دختر در این خانه بزرگ شده و دیده پدر، مادر را می‌زند، همواره مادر را یک موجود کتک‌خور و بیچاره می‌بینند. این دختر از یک سمت از هویت زنانه خود بیزار می‌شود و از سمت دیگر برای اینکه مادر کتک نخورد وجه مردانه گرفته و جلوی پدر می‌ایستد. این دختر به‌تدریج هویت دخترانه خود را از دست می‌دهد. عوامل دیگر نیز موثر است که من تنها به مواردی در اینجا اشاره می‌کنم.
 

فکر می‌کنند ترنس بودن قابل درمان است. می‌گویند لفظ تطبیق جنسیت است. اینکه جسم و روح یکسان نیست. نظر شما درباره این تعابیر چیست؟

برخی مواقع تعابیر را اشتباه به‌کار می‌بریم. مثلا در لایه‌ای اینها از عمل تغییر جنسیت صحبت می‌کردند که در جهان چنین عملی وجود ندارد. هیچ‌کسی نمی‌تواند جنسیت خود را عوض کند. من قدری توضیح می‌دهم و کوتاه بیان می‌کنم تا مخاطب مطلب را بفهمد. این حرف مهمی است. در عمل تغییر جنسیت مرد به زن چه اتفاقی می‌افتد؟ مردان هورمون‌تراپی دارند و در این دوره موهای بدن آنها می‌ریزد اما اندام جنسی او با هورمون‌تراپی اتفاق نمی‌افتد. بعد از این دوره عمل پروتز سینه می‌کنند تا سینه ایجاد شود. بعد از آن در چند عمل اندام‌های جنسی را حذف می‌کنند.

در یک مدل با استفاده از تکه‌هایی از روده بزرگ فضای خالی درست می‌کنند که به‌عنوان واژن است. این آدم با این کار زن می‌شود؟ کسی که در تصادفی اندام جنسی خود را از دست بدهد زن می‌شود؟ نمی‌شود! هویت به اندام جنسی ربط ندارد که اگر کسی اندام جنسی خود را از دست دهد کلا هویت او تغییر پیدا کند. آدم‌هایی که عمل تغییر جنسیت انجام می‌دهند، رحم و تخمدان ندارند، اسپرم تولید نمی‌کنند، بیضه را برداشتند و واژن ندارند که رابطه جنسی داشته باشند و سوراخی است که برای او ایجاد کرده‌اند. اینها ماجراهایی است که زیاد تکرار می‌شود! ترشحاتی دارد و ممکن است به‌هم بیاید. همه‌جای بدن را نمی‌توان جای دیگر اندام‌ها گذاشت. بو و ترشحات و زخم‌ها متفاوت است. باید کرم‌هایی استفاده کنند تا اجازه جمع‌شدن این اندام را ندهند و... .

رواقع این نه می‌تواند رابطه جنسی داشته باشد و نه می‌تواند بچه‌دار شود. در خانم‌ها چه کار می‌کنند؟ در خانم‌ها هم مقداری هورمون‌تراپی می‌کنند و یک‌ذره موهای صورت درمی‌آید و موهای سر می‌ریزد. در عمل سینه‌ها را برمی‌دارند و در چند عمل آلت جنسی از پوست دست قسمتی را بلند می‌کنند و لوله می‌گذارند و به‌عنوان آلت قرار می‌دهند. پوست واژن را درمی‌آورند و در گوی مصنوعی می‌گذارند و بیضه می‌شود. من این را ساده بیان می‌کنم، خودتان تصور کنید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد. عکس‌ها را بعضا در پیج دارم. این آدم اسپرم تولید نمی‌کند، بیضه ندارد، دو گوی مصنوعی گذاشته‌اند و نمی‌تواند رابطه جنسی داشته باشد چون نعوظ ندارد. هر پوستی شبیه پوست آلت نیست که این همه رگ از آن رد شود و حالت اسفنجی داشته باشد. حتی در برخی موارد اگر بخواهند ادرار کنند باید آلت را بردارند و از زیر آن ادرار کنند. بعضا همین را به آنها نمی‌دهد. بچه‌دار نمی‌شوند و رابطه جنسی هم نمی‌توانند داشته باشند. 
 

درباره عوارضش هم بگویید...

غیر از عوارض جسمانی، روانی و مشکلاتی که دارند، بعضا پشیمان می‌شوند ولی راه برگشتی وجود ندارد. چنین عمل وحشتناکی که طرف را ناقص می‌کند اصطلاحا به عمل تغییر جنسیت معروف است. چه تغییر جنسیتی است؟ هر سلول بدن فرد می‌گوید چه جنسیتی دارد. اخیرا خیلی روشنفکرتر شدند و از اصطلاح «تطبیق جنسیت» صحبت می‌کنند که بدتر است. از اول مرد بودید و ما نفهمیدم و با مرد‌ بودن شما را تطبیق می‌دهیم. کجای این حرف‌ها درست است؟ این بسیار مساله‌ساز می‌شود. در فیلم‌های خارجی بعضا مواردی وجود دارد و مستندهایی که این عمل را کرده‌اند و بعدا پشیمان شده‌اند و راه برگشتی به معنای اندامی وجود ندارد. طرف می‌تواند رفتار خود را عوض کند، مدتی پسر بوده و بعد ادای دختر درآورده و بعد دوباره به پسر بودن خود برمی‌گردد. ممکن است ازدواج هم کند ولی اندام برنمی‌گردد و رابطه جنسی ندارد. در مباحث جنسی به شکل بارزی در سال‌های گذشته شاهد حسن تعبیر از برخی فجایع هستیم.

یک زمانی همجنس‌باز می‌گفتند و الان می‌گویند همجنس‌گرا! کسی که نداند فکر می‌کند افراد همجنس‌گرا به دنیا می‌آیند. اینها نتیجه تربیت است که گرایش اشتباه شکل می‌گیرد. جالب است بدانید تا همین سال‌های اخیر ترنس‌ها هم جزء اختلالات روان‌شناختی طبقه‌بندی می‌شدند و دستورالعمل داشتند و گاهی اوقات به‌عنوان ملال جنسیتی و گاهی هم به‌عنوان اختلال شناخته می‌شد. چطور یکباره اینها برداشته می‌شود؟ اینها به مباحث دیگری ربط دارد که علمی نیست. به مباحث قدرت و قدرت سیاسی مرتبط می‌شود. قسمتی از آن هم به بودجه‌هایی برمی‌گردد که شرکت‌های بیمه اگر به‌عنوان اختلال شناخته شود برای درمان هزینه می‌کنند. اگر اختلال نباشد هزینه ندارد.

قسمتی به سایت‌های پورنوگرافی و درآمدهای آنها برمی‌گردد. روابط جنسی افرادی که ترنس یا تراجنسیتی هستند یا گرایش همجنس‌خواهانه دارند یا کسانی هستند که آلت هر دو جنس را دارند، برای عده‌ای جذابیت دارد و از گروه‌های پربیننده سایت‌های پورنوگرافی است. این صنعت پردرآمدی را می‌چرخاند و اگر اینها به‌عنوان بیماری شناخته شود نمی‌توانند از بیماری دیگران پول دربیاورند. غیراخلاقی‌بودن آن تا حد زیادی نمایان می‌شود. انگ بیماری از روی اینها به‌تدریج برداشته شد.

یک ساحت دیگر به اندیشه‌های نظری غربی برمی‌گردد. مثل رشنالیسم در تفکر مدرن، مثل سکولاریسم، پورنورالیسم و چیزهایی که مبانی اصلی گفتمان تمدن غرب را بیان می‌کند، به‌عنوان خلأ اخلاقی که دارند بعضا در تشخیص حوزه سلامت ‌گیر می‌کنند. اگر رضایت دونفر برای شما مبنای سلامت باشد، خیلی جاها رضایت دو نفر است مثلا در تن‌فروشی رضایت دو نفر وجود دارد، اما چرا این را به‌عنوان انحراف اجتماعی می‌شناسید؟ چون رضایت الزاما حل‌کننده مساله نیست. در حوزه‌های روان‌شناختی دارید که در فتیشیسم یا رابطه با حیوانات یا رابطه بزرگسالان و رفتارهای مازوخیستی و سادیسمی ممکن است رضایت دو طرف در آن باشد، اما چرا این را به‌عنوان انحراف می‌شناسید؟

رابطه جنسی همجنس‌خواهانه علی‌الظاهر با نگاه‌های پوزیتیویستی، زیست‌شناختی در حوزه اندیشه‌های جامعه‌شناختی که ریشه در مباحثی همچون جامعه‌شناسی تکامل و از این دست دارند در حالت ساده‌تر در مباحث جامعه‌شناسی بعضا اندیشه‌هایی داریم که ریشه در اندیشه‌های زیست‌شناسانه در حوزه تکلیم دارند مثل اندیشه‌هایی که به داروینیسم برمی‌گردد، در اندیشه‌های اینچنینی بعضا از تکامل صحبت می‌کنید، جامعه‌شناسی تکاملی، روانشناسی تکاملی و چیزهایی از این دست است. اینها یک پیوست‌هایی با جسم دارند یعنی در این اندیشه‌ها هیچ قسمتی از بدن انسان بدون دلیل نیست مثلا حتی برای پرده بکارت دلیل می‌شمارند که چرا این پرده در بدن یک زن قرار گرفته است. هم درباره انسان و هم درباره حیوانات این‌طور است. اگر قائل به این جنس افکار در تفکرات غرب هستیم رفتارهای همجنس‌خواهانه عملا و علنا با این حوزه زیستی در تضاد هستند. خیلی از کسانی که مشکل همجنس‌خواهی دارند رابطه مقعدی دارند. این رابطه از نظر بیماری‌ها بدترین نوع رابطه جنسی و نیز از نظر انتقال رابطه‌هاست. ضد بودن این رابطه با حوزه زیستی علنی است.

این واضح است که با حوزه زیستی تضاد دارد ولی چندهمسری با حوزه زیستی در تضاد نیست و اتفاقا حوزه زیستی را تایید می‌کند و خیلی از پستانداران چندهمسری دارند. من نمی‌خواهم از تفکری دفاع کنم ولی می‌خواهم بگویم اگر قائل به این هستید که هر چیزی در این جهان جایی دارد و در مسیر تکامل ایجاد شده و نقشی در تکامل دارد، معلوم است با مبانی نظری هم در تضاد است. حداقل در توکیگامی در مبانی نظری در تضاد نیست چون در آن رابطه جنسی واژینال است، تولید فرزند می‌شود و تکامل اتفاق می‌افتد و با زیست طبیعی انسان بسیار همخوانی دارد.
 

چه می‌شود که این را رد می‌کنید؟

به‌خاطر اینکه این مبناهای علمی ندارد و در مبنای قدرت و اندیشه‌های میشل فوکو می‌بینید که او می‌گوید سلامت چیست و سلامت را برای شما تعریف می‌کند. به شما می‌گوید بهداشت و انحراف چیست. قدرت برای شما مشخص می‌کند و می‌خواهم این نکته را بیان کنم آنچه می‌بینید بعضا جریان‌هایی است که انواع هویت‌های جنسیتی و رفتارهای جنسیتی را به‌رسمیت می‌شناسد که گند ماجرا چنان درآمده که صدای غربی‌ها هم درآمده است که این مسخره‌بازی را تمام کنید و ریشه‌های علمی ندارد. اینها ریشه‌هایی است که باید از نظر جامعه‌شناسی قدرت بررسی شود.
 

راه‌های جلوگیری از ترنس شدن چیست؟ آیا افراد ترنس زیاد شدند یا خیر؟

راه‌های جلوگیری از ترنس‌شدن این است که باید کاری کنید افراد هویت خود را بپذیرند. اسم کتاب ما این است «آخجون که من دخترم، آخجون که من پسرم!» باید کاری کنیم که دختر از دختر بودن خود لذت ببرد و پسر هم از پسر بودن خود لذت ببرد. چه کارهایی می‌توان کرد که این‌طور شود؟ باید کاری کنیم که بچه احساس تبعیض و احیای محرومیت نکند و... . دختران شاد باشند که دختر هستند. پسرها هم همین‌طور. در خانواده، اجتماع، مدرسه و... از پسر بودن خود لذت ببرند. نظام آموزش‌وپرورش باید برای دختر یک‌جور باشد و برای پسر باید طور دیگری باشد. باید هویت اینها را به رسمیت بشناسند و متناسب با هویت‌شان با آنها برخورد شود. نقش والد همجنس در این میان خیلی مهم است. برخی می‌گویند بعد از 6-5 سالگی والد همجنس باید الگوی بچه شود و باید برای بچه وقت بگذارد. باید با او بیرون برود، باید بچه را به حمام ببرد. اشکالی ندارد در مدرسه دخترانه اگر اشراف به بیرون ندارد و پوشیده است، دختر موهای خود را ببافد، گردنبند داشته باشد و لذت‌های دخترانه را ببرد. لزومی ندارد او را سفت و سخت کنیم و لباس بی‌ریخت برای او در نظر بگیریم. اینها نشان می‌دهد هویت را نشناخته‌اید و به فرد آسیب می‌زنید. بازی‌هایی که با بچه می‌کنیم، اسباب‌بازی‌ها، اوقات فراغت، حتی لالایی خواندن برای دختر و پسر، قربان‌صدقه‌رفتن برای دختر و پسر باید متناسب با هویت آنها باشد. نه اینکه برای پسرم هیچ عروسک و لباس صورتی نخرم. حرف اینها نیست. نه اینکه برای دخترم توپ و لباس آبی و تفنگ و... نمی‌خرم. کلیت تربیت من هویت دارد. دختر من دختر بزرگ می‌شود، پسر من پسر بزرگ می‌شود. بازی‌های آنها متناسب با جنسیت آنهاست. هفته‌ای یکبار دخترم با پسرم تفنگ‌بازی می‌کند ولی بقیه روزها بازی دخترانه می‌کند. درباره پسر هم همین‌طور است، همه لباس‌های دخترم دخترانه است ولی یک لباس پسرانه دارد که بخواهد به پیک‌نیک برود و بپوشد. یک لباس صورتی که پسرم دارد ضد هویت او نیست چون همه لباس‌های او پسرانه است. بچه را با هویت خود بزرگ کنید. به هویت او احترام می‌گذاریم و کاری می‌کنیم هویت خود را دوست داشته باشد. کاری می‌کنیم که در جایگاه درستی در قبال هویت دیگری قرار گیرد و غبطه نخورد و ناراحت نباشد. تعداد ترنس‌ها در جامعه خیلی کم است. در ایران که عمل جراحی را آسان مجوز می‌دهند سالانه 300-250 دستور صادر می‌شود که همه به عمل منجر نمی‌شود. با اینها هم مشکل داریم و معتقدیم از حکم امام(ره) به تعبیری سوءاستفاده شده و منظور حکم امام(ره) این نبوده است. منظور حکم امام(ره) به‌نظر هرموفرودیسم‌ها بودند. اندام‌های پسر مشکل دارد و اگر می‌توانید متناسب با هویت او این اندام را درست کنید، تغییر دهید اما نه اینکه طرف را ناقص کنید. الان هیچ یک از مراجع زنده چنین اجازه‌ای را نمی‌دهند.

پیرو اینکه زیاد شدند یا خیر...
زیاد شدن آنها به‌خاطر این است که فضای رسانه اینها را تبلیغ می‌کند. دختر تا 16-15 سالگی سالم بوده و یکباره به مادر خود گفته من ترنس هستم چون یک فیلم دیده و احساس کرده ترنس است، عاشق شده و می‌خواسته با دوست خود ازدواج کند و گفته من ترنس هستم و خواسته عمل جراحی کند که با همکلاسی خود که دختر است ازدواج کند. تصویرهای غلط رسانه اینها را ساخته و بازتولید کرده و مخاطب می‌بیند و به همین خاطر به‌نظر می‌رسد زیادتر می‌شوند. سوءاستفاده از حکم امام(ره) را تشریح کنید. در دسته‌بندی‌ای که بیان کردم گفتم یک‌سری آدم‌ها به دنیا می‌آیند که اندام‌های جنسی اینها نامشخص است. اینها ترنس نیستند؛ یا هموفرودیسم هستند. اینها که به دنیا می‌آیند بعضا به ابهام جنسی می‌خورند، یعنی معلوم نیست دختر یا پسر است. الان عمل ژنتیک انجام می‌دهند.
 

با عمل ترنس‌ها فرق می‌کند؟

بله. با بررسی سلول می‌فهمند کروموزوم او xx است یا xy. در چند‌ماهگی این کار را انجام می‌دهند و می‌فهمند مثلا دختر است و اندام جنسی او قاطی شده است. برخی مواقع با اعمال جراحی ساده او را به هویت واقعی خود نزدیک می‌کنند. هر عقلی می‌گوید این کار خوب است. هویت فرد این بوده و کروموزوم این را نشان می‌دهد و اندام جنسی باید متناسب با هویت او باشد. پسری که بیضه‌هایش وارد کیسه بیضه نشده، عملی می‌کنند تا این مساله را درست کنند. اکثر مراجع به این عمل اجازه می‌دهند و منطق هم چنین اجازه‌ای می‌دهد اما کسی که هیچ مشکل جسمانی نداشته باشد و عمل جراحی تغییر جنسیت انجام دهد چنین مجوزی وجود ندارد. به نظر می‌رسد منظور امام(ره) دسته هموفرودیسم‌ها بود. گفته‌اند اگر مشخص است جنسیت این بچه پسر است و می‌توانید این هویت را به او بدهید عمل کنید. شما نمی‌توانید جنسیت کسی را عوض کنید. علم به این مرحله نرسیده که زن را مرد و مرد را زن کند. لذا حکمی است که سوءاستفاده می‌شود و حکم امام(ره) این نبوده است. در مراجع زنده هم آیت‌الله خامنه‌ای حکم صریحی در این زمینه دارند و در پیج خود قرار دادم که به تعبیری اینها را بیان می‌کند ولی در جامعه ایران متاسفانه این عمل‌ها انجام می‌شود که گویا تنها جامعه اسلامی هستیم که این عمل را انجام می‌دهد. این اقدام به‌خاطر این است که حکم امام(ره) دستمایه قرار گرفته و نظام علمی هم تحت تاثیر علم لیبرال-سرمایه‌داری نمی‌فهمد راه درست چیست. بچه هم اصرار بر این موضوع دارد و این باعث می‌شود این سیکل معیوب اتفاق افتد. برای اینکه مخاطب چیزی در ذهن داشته باشد یک مثال بیان می‌کنم؛ فرض کنید فردی بگوید دست من اضافه است و این را قطع کنید. هر چه بگوییم این دست درست است می‌گوید من نمی‌توانم با این بخوابم. چنین چیزی می‌تواند برای انسان اتفاق افتد؛ یعنی انسان آنقدر پیچیده است که ممکن است یک دست او را عصبی کند. کسی که عاقل است می‌گوید این را قطع کنیم تا شب‌ها راحت بخوابید؟ راه‌حل این است که اگر کسی با چیزی مشکل دارد بگوید این را ببریم و تمام شود؟ می‌گوید روان او مشکل دارد و باید او را درست کنید. اگر دست او را قطع کنیم ممکن است فردا پا هم برای او مشکل ایجاد کند. چه برسد به هویت که قابل قطع‌کردن نیست! این را باید درست کنید و قابل عوض کردن نیست. باید کار روانشناختی شود. درمان دارد و در ایران هم درمان شده و می‌شود. ولی راه آن عمل تغییر جنسیت و تسلیم در برابر این مشکل روانی نیست. باید ریشه‌ها و اشتباهات را پیدا کنم، فرد را با خود همراه کنم و او نیز زحمت بکشد تا بتواند این مساله را حل کند که در قالب روان درمانی و گروه درمانی و... است. مواردی داشتیم که درمان شدند و حتی نامه از پزشک داشته که باید عمل کنم و آمده و درمان شده و مساله او حل شد و ازدواج هم کرد. این نیست که هر چیزی روی اعصاب ماست قطع کند! اساسا خیلی از معضلات در فضاهای روان‌شناختی می‌تواند برای افراد ایجاد شود. معضلات روانشناسی زیادی وجود دارد که حل‌کردن آن پاک‌کردن صورت‌مساله نیست. اینکه کسی که افسردگی می‌گیرد آنقدر قرص بخورد که نتواند از جای خود بلند شود مشکلی را حل نمی‌کند. افسردگی را باید حل کنید، نه اینکه صبح تا شب بخوابید و به آن فکر نکنید. این‌طور نیست که بتوان با قرص مشکل کسی که اضطراب و وسواس دارد را حل کرد، بلکه باید ریشه مشکل را پیدا و حل کرد. مدلی که درباره ترنس‌ها بعضا انجام می‌دهیم پاک کردن صورت‌مساله است.

برخورد مناسب اجتماعی با ترنس‌ها چیست؟

باید دقت کنیم بخشی از ترنس‌ها به‌خاطر فضای اطراف خود به آن دچار شده‌اند. بنده خدایی که ترنس بود و درمان هم شد می‌گفت به‌خاطر عضلات قوی‌ای که دارم (دختر بود) به هر کسی دست می‌دهم می‌گوید پسرانه دست می‌دهید. همین تاکید باعث شده بود ذهن او خراب شود. این امر بسیار ساده‌ای است. باید به هویت همجنس و دوست و اطراف خود احترام بگذارم. عبارات نامناسب درست نیست. دختری که کوچک است و به او می‌گوییم با قیافه زشتی که داری باید پسر می‌شدی یعنی در ایجاد آن گروه همسالان نقش داریم. اطرافیان در درمان هم نقش بسزایی دارند. در دستورالعمل‌هایی که برای حل‌شدن مساله می‌دهیم این‌طور است که می‌گوییم حواس شما به گروه دوستان باشد. فضای دیگر این است که ما باید چه مواجهه‌ای داشته باشیم. مواجهه ما انکار و رهاکردن و سرکوفت زدن نیست، بلکه مواجهه ما درمان است. مشکل دارید، باید حل کنیم، ولی پذیرش این امر هم مواجهه ما نیست. تفاوت وجود دارد. کسی می‌گوید معتاد است، طوری برخورد می‌کنیم که تشویق می‌شود و طوری وانمود می‌کنیم که بقیه نپذیرفته‌اند و درک نمی‌کنند. شاید او با این حرف‌ها آرام شود ولی اعتیاد پوست خود او، خانواده، جسم و روان او را می‌کند. این را نمی‌پذیریم که شما سالم هستید و بقیه ایراد دارند. می‌گوییم معتاد هستید و به این دلایل این‌طور شده ولی خود شما هم نقش و اختیار داشتید. باید با اختیار و نقش خود این را درمان کنید. درواقع هویت را به رسمیت می‌شناسیم و سعی می‌کنیم با هویت کنش عاقلانه داشته باشیم که مساله را حل کنیم. انکار نمی‌کنیم ولی به رسمیت هم نمی‌شناسیم و جلوی آن تسلیم نمی‌شویم. باید مشکل را با هم حل کنیم.

درباره اطلاع رسانی ‌بفرمایید و اینکه چه کارهایی در ایران انجام می‌شود؟

اینها موضوعات جدیدی برای جامعه ایران است. اساسا اینها در جهان موضوعات جدیدی است. نه اینکه قبلا نبوده، ولی رشد و شتاب و تغییراتی که ایجاد می‌شود چندین‌سال است که شدت گرفته است که ما با یک تاخیر‌ شروع کردیم. گروه‌های مطالعاتی هستند که روی اینها و مسائل و جنبه‌های مختلف آن کار می‌کنند تا بتوانند این را به عقلانیت نزدیک کنند. کسانی‌که با کودکان در ارتباط هستند اعم از والدین، مدارس، آموزش‌و‌پرورش، مهدکودک، مربیان و... باید کاری کنند بچه هویت خود را بپذیرد تا 20 سال آینده با معضلات کمتری در این زمینه روبه‌رو باشیم. کسی که خود را دوست داشته باشد ترنس و همجنس‌خواه نمی‌شود. این در آموزش‌و‌پرورش یک‌طور است و دررابطه والدین با فرزند نوع دیگری است که باید فرهنگسازی شود و زمینه‌ها را فراهم کنیم و آموزش‌های لازم داده شود و ساختارها را ایجاد کنیم. مدرسه دخترانه باید با مدرسه پسرانه متفاوت باشد. متاسفانه این دقت‌ها را نداریم. در مدارس روستایی دختر و پسر سر یک کلاس می‌نشینند. حیث اختلاف بیان نمی‌کنم، بلکه یک آموزش و یک معلم به اینها آموزش‌ها را می‌دهد. این تفاوت‌ها را باید بشناسیم و باید دیده شود. این در رسانه باید کار شود. در فضای عمومی و معماری مراکز خاص زنان و مردان باید به این نکات توجه شود. باید کاری کنیم مردان خوشحال باشند مرد هستند و زنان هم خوشحال باشند زن هستند. بعضا قسمت زنانه برخی از مساجد بدترین قسمت است یا مادر وقتی به مترو می‌رود وسایل مادری در آن نیست. در مدارس دخترانه هویت دخترانه نداریم. در خانواده‌ها دختر یا پسر با هویت خود دیده نمی‌شود. باید اینها را در جامعه ریز کنیم و کاری کنیم افراد احساس عزت نفس کنند، احساس هویت کنند و با این ویژگی بالا بیایند. اگر این مشکلات حل‌ شود معضلات ما درآینده کمتر می‌شود.